شما اینجا هستید:فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم سوم: دین باید سبب الفت و محبت باشد: بخوانیم و بیاندیشیم صص 167-174

برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.

برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.




ص 167

 

بهاءالله:

«تناقض را در ساحت اقدس مظاهر الهیه راه نبوده و نخواهد بود.»[1]




ص 168


1. آیا تعلیم «دین باید سبب الفت و محبت شود» جدید است؟

عبدالبهاء: این تعلیم جدید است و اول بار توسط پدر من مطرح شده است.[2]

عبدالبهاء: تمام پیامبران برای ایجاد الفت و محبت آمده‌اند![3]

 

2. محبت یا خشونت؟

عبدالبهاء: وقتی همگان در نهایت عداوت و کینه بودند، بهاءالله جهانیان را به محبت و معاشرت دعوت نمود و بین همه، اتّحاد و اتّفاق برقرار ساخت.[4]

خواهر بهاءالله: مردم به دلیل خشونت و ظلم بهاءالله درباره‌ی او می‌گفتند:

اگر حسینعلی مظهر حسینِ علی است   هزار رحمت حق برروان پاك یزید![5]




ص 169

 

3. آیا بابیت دین است؟

عبدالبهاء: اگر دینی سبب دشمنی، جنگ و کشتار شود، دین نیست.[6]

بنگرید به: جنگ و دعواهای بابیان برای کسب عنوان من یظهره اللهی.[7]

بنگرید به: وقوع کشتار و جنگ های خونینی که به تحـریک و دستـور بـاب، در سه نقطـه‌ی ایـران به راه افتاد.[8]

بنگرید به: دستور مسقیم باب مبنی بر کشتن تمام افراد غیر بابی.[9]




ص 170

 

4. آیا بهاییت دین است؟

عبدالبهاء: اگر دینی سبب دشمنی، جنگ و کشتار شود، دین نیست. [10]

بنگرید به: دشمنی و جنگ بهاءالله با برادرش صبح ازل و به تبع آن، بهاییان با ازلیان.[11]

بنگرید به: دشمنی و دعواهای عبدالبهاء (عباسافندی) با برادرش محمدعلی افندی.[12]

بنگرید به: دشمنی، نـزاع و کینـه‌ی شوقی با بسیـاری از پیـروان قـدیمی بهاییت.[13]

بنگرید به: دشمـنـی و نـــزاع روحیـــه ماکسول (همسر شوقی افندی) وسازمان ایادی بامیسن ریمی رئیس هیئت بین المللی بهایی.[14]




ص 171

 

5. آیا بی دینی، بهتر از بهایی بودن است؟

عبدالبهاء: اگر دین سبب عداوت شود، بی دینی بهتر است.[15]

بهاءالله: زمانی که اعلام کردم «من یظهرالله» هستم، آنچنان بغض و کینه و حسدی ایجاد شد که از ابتدای خلقت، با چنین شدتی سابقه نداشت و پیش هم نخواهد آمد.[16] من می‌خواهم در سینه‌ی منکرین بهاییت آتش کینه ایجاد کنم.[17]

 

6. اعتقاد افراد به ما ربط دارد یا ندارد؟

عبدالبهاء: اعتقاد افراد به ما ربطی ندارد. مسائل اعتقادی به خدا مربوط می‌شود و روز قیامت خود رسیدگی می‌کند. خدا ما را محتسب مردم قرار نداده است.[18]

بهاءالله: برای کافرین، عذاب حتمی باشید.[19]




ص 172

 

7. برای دشمن، دوست باشیم یا شعله‌ی ‌آتش؟

عبدالبهاء به نقل از بهاءالله: دشمن را، دشمن نبینید. دوست ببینید و با او همانگونه رفتار کنید که با دوست رفتار می‌کنید.[20]

بهاءالله: بر دشمنانم شعله‌ی آتش باشید.[21]

 

8. همراهی یا طرد؟

عبدالبهاء: اگر کسی جدا شد، او را برگردانید و همراهش باشید.[22]

شوقی: کسی حق ندارد با بهاییانی که طرد روحانی شده‌اند، تکلم کند. (حتی خانواده اش و حتی در حد سلام). [23]




ص 173

 

8. کتک بزنیم یا نزنیم؟

بهاءالله: نزنید: «شما در کتاب منع شدهاید از جدال و نزاع و زدن و همانند آنها از آنچه که باعث ناراحتی قلب ها می شود.»[24]

عبدالبهاء: نزنید: «جمال مبارک ما را از جمیع قیود نجات داده میفرماید با جمیع مهربانی کنید، حتی با اعداء.» [25]

بهاءالله و عبدالبهاء: بزنید ما هم می زنیم![26]




ص 174

0 top

جمع‌بندی و نتیجه‌گیری از زوایای سه گانه:

 

1- آیا «دین باید سبب الفت و محبت باشد»، تعلیم جدیدی است؟

تمامی پیامبران در جهت رفع اختلافات بشر و ایجاد الفت بین ایشان تلاش نموده‌انـد. نمونـه‌هایی که از اوستـا، انجیـل و کـلام اهل بیت(ع) ذکر گردید، مؤید این مطلب است که همواره دین الهی به دنبال الفت بوده و از سوی بهاییان کشف جدیدی رخ نداده است.

 

2- آیا بزرگان بهایی، به این تعلیم، عامل بوده‌اند؟

به گفته‌ی ‌عبدالبهاء اگر دین سبب جنگ شود، عدمش بهتر است. در حالی که بر سر بابیت و بهاییت و جانشینی سران بهاییت، جنگ‌های متعددی رخ داده و خون بسیاری از مردم بی گناه ریخته شده است. حتی بهاءالله با خواهر و برادرش بر سر جانشینی باب، دعوا و فحاشی نموده است. درضمن به بهاییان نیز دستور داده نسبت به دشمنانش، عذابی حتمی باشند.

 

3- آیا این تعلیم، عقلانی و منطقی است؟

در طول تاریخ، بسیاری از مردم جاهل در برابر پیام هدایتی که پیامبرشان حامل آن بود، جبهه گرفته‌اند و نه تنها کار به جنگ و دعوا کشیده است، بلکه پیامبران را نیز به شهادت رسانده‌اند. آیا می‌توان گفت چون پیامد دین، بُروز جنگ بوده، اساسا نیامدن این پیامبران بهتر می‌بود؟

0 bottom



-[1]بهاءالله، بدیع، ص 126.

[2]-“He sets forth a new principle for this day in the announcement that religion must be the cause of unity, harmony and agreement among mankind. If it is the cause of discord and hostility, if it leads to separation and creates conflict, the absence of religion would be preferable in the world,” Abdu’l-Baha, The Promulgation of Universal Peace, pp. 454–455.

یعنی: «او اصلی جدید برای امروز اعلام می دارد و آن این است که دین باید عامل وحدت، هماهنگی و توافق میان بشریت باشد. اگر دین بعث ناسازگاری و خصومت شود، اگر منجر به جدایی و عامل ستیزه شود، نبود دین در جهان (به بودن آن) ارحجیت خواهد داشت»؛ و «جمیع میگفتند تعالیم حضرت بهاء اللّه فی الحقیقه مثل ندارد ... دین باید سبب محبّت و الفت باشد اگر نباشد عدم دین بهتر است، در کدام کتاب است»: عبدالبهاء، خطابات، ج 3، ص 78.

[3]- «جمیع انبیاء بجهت تربیت آمدند تا نفوس غیر بالغه را ببلوغ رسانند و الفت و محبّت بین جنس بشر اندازند نه بغض و عداوت»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 65 (به نقل از عبدالبهاء).

-[4] «در زمانی که شرق را ظلمت اختلاف احاطه نموده بود و ملل مشرق زمین در نهایت عداوت و بغضا بودند و مذاهب با یکدیگر در نهایت اجتناب و یکدیگر را نجس میدانستند و همیشه مشغول جنگ و جدال در چنان وقتی حضرت بهاءالله چون شمس از افق شرق طالع شد و جمیع را بمحبّت و معاشرت دعوت فرمود و به نصیحت و تربیت آنها پرداخت از هر ملّت و مذهبی هدایت کرد ملل و مذاهب مختلفه را التیام داد و بنهایت اتّحاد و اتّفاق رسانید»: عبدالبهاء، خطابات، ج 2، ص 54.

-[5] عزّیه خانم، شاه سلطان. تنبیه النائمین، ص 12.

-[6] «اگر دین سبب عداوت شود نتیجه ندارد. بی دینی بهتر است ... اگر دین سبب قتال و درندگی شود آن دین نیست بی دینی بهتر از آن است. ... اگر دین سبب حرب و قتال شود البتّه بی دینی بهتر است»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، صص 44 و 45.

-[7] پس از مرگ علی محمد باب به غیر از میرزا حسین علی نوری و برادرش صبح ازل، بیست و پنج نفر دیگر از بابیه خود را موعود کتاب بیـان خواندند. مانند میرزا اسدالله دیان، میرزا محمد نبیل زرندی (که بعدها با بهاءالله همراه گردید)، میرزا غوغای درویش، سید بصیر هندی. برگرفته از: فیضی، حضرت بهاءالله، صص 103-104.

-[8] اشراق خاوری، تلخیص تاریخ نبیل (مطالع الانوار)، ص 330 و صص 345-346 و فصل واقعه نیریز، ص 434؛ و سبحانی، آموزه‌های نظم نوین جهانی بهایی.

-[9] «در یوم ظهور حضرت اعلی منطوق بیان ضرب اعناق و حرق كتب و اوراق و هدم بقاع و قتل عام الّا من آمن و صدّق بود»: عبدالبهاء، مکاتیب، ج 2، ص 266؛ و «معرضین و منکرین به چهار کلمه متمسّک اوّل کلمه فضرب الرّقاب (گردن زدن) و ثانی حرق کتب (سوزاندن کتب) و ثالث اجتناب از ملل اخری و رابع فنای احزاب حال از فضل و اقتدار کلمه الهی این چهار سدّ عظیم از میان بر داشته شد و این چهار امر مبین از لوح محو گشت و صفات سبُعی را به صفات روحانی تبدیل نمود»: بهاءالله، مجموعه‏ای از الواح جمال اقدس ابهی که بعد از کتاب اقدس نازل شده، ص 52. برای دیدن مصادیقی از این عبارات در کتب خود باب، به تعلیم چهارم مراجعه کنید.

-[10] «اگر دین سبب عداوت شود نتیجه ندارد. بی دینی بهتر است ... اگر دین سبب قتال و درندگی شود آن دین نیست بی دینی بهتر از آن است. ... اگر دین سبب حرب و قتال شود البتّه بی دینی بهتر است»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، صص 44 و 45.

-[11] باب، صبح ازل را به عنوان جانشین خود تعیین نموده بود. تصویر وصیت‌نامه‌ی باب که در آن صبح ازل را به عنوان جانشین خود، تعیین کرده، در مقدمه‌ی کتاب نقطه الکاف توسط ادوارد براون ارائه شده است (کاشانی، نقطة الکاف، مقدمه‌ی کتاب: ص 19) ولی بهاءالله اعلام کرد جانشین باب و «من یظهره الله» کسی نیست جز خودش! به همین دلیل بین دو برادر و طرفداران‌شان درگیری‌های شدیدی صورت گرفت. حكومت عثمانى براى پایان دادن به این منازعات، بهاءالله و پیروانش را به عكا در فلسطین و صبح ازل و ازلیان را به قبرس تبعید كرد.

-[12] طبق وصیت‌نامه‌ی بهاءالله، جانشین او غصن اعظم (یعنی عبدالبهاء) و پس از او غصن اکبر (یعنی محمد علی افندی) تعیین شده بود: «وصیه الله آن كه باید اغصان (لقب خویشاوندان باب) و افنان (لقب خویشاوندان بهاءالله) و منتسبین، طراً بغصن اعظم ناظر باشند ... قَد قَدَّرَ اللهُ مَقامَ الغُصنِ الأكبَرَ بَعدَ مَقامِهِ إنَّهُ هُوَ الآمِرُ الحَكیمُ قَدِ اصطَفَینَا الأكبَرَ بَعدَ الأعظَم امرا من لدن علیم خبیر. محبت اغصان بر كل لازم ... احترام و ملاحظه‌ی اغصان بر كل لازم»: بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، صص 402-403. اما پس از مرگ بهاءالله، بین دو برادر (غصن اکبر و غصن اعظم) اختلاف ایجاد شد و کار به دعوا و ناسزاگویی کشید. عبدالبهاء طرفداران خود را ثابتین و طرفداران برادرش محمد علی افندی را ناقضین می‌خواند. در مقابل، محمد علی افندی طرفداران خود را موحدین و طرفداران برادر را مشرکین می‌نامید.

[13]- پس از درگیری‌های عبدالبهاء و برادرش، عبدالبهاء بر خلاف وصیت پدر، شوقی افندی نوه‌ی دختری اش را به عنوان جانشین خود معرفی نمود. به همین دلیل برخى از بهاییان ریاست شوقى را نپذیرفتند و منازعات و درگیری‌های جدیدی رخ داد.

-[14] برخلاف پیش بینی عبدالبهاء، شوقی افندی عقیم بود و جانشینی هم برای خود تعیین ننمود. لذا پس از مرگش، رهبران بهایی بر سر کسب جایگاه جانشینی او به تکاپو افتادند و هر یک خود را بر حق و دیگران را باطل خواند. در این میان عمق درگیری‌های طرفداران روحیه ماکسول (همسر شوقی افندی) و طرفداران ریمی (رییس سابق هیئت بین المللی بهایی) از دیگران بیشتر بود. به گونه‌ای که ریمی بیت‌العدلی را که روحیه ماکسول بنا نهاده بود، نامشروع خواند و بیت‌العدل نیز ریمی را طرد روحانی نمود.

-[15] «دین باید سبب الفت و محبّت باشد. اگر دین سبب عداوت شود نتیجه ندارد. بی دینی بهتر است»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 44.

-[16] «در این ایام رائحه حسدی وزیده که قسم بمربّی وجود از غیب و شهود که از اوّل بنای وجود عالم ... تاحال چنین غلّ و حسد و بغضائی ظاهر نشده و نخواهد شد»: بهاءالله، ایقان، ص 165.

[17]- «ما اردنا لقآئک الّا لیتمّ حجّة اللّه علیک و علی من حولک لعلّ تسکن نار البغضآء فى صدرک و صدور الّذین کفروا بربّ الارباب»: یعنی: ما نخواستیم با تو ملاقات کنیم جز اینکه حجت را بر تو و اطرافیانت تمام کنیم تا آتش کینه در دل تو و دل آنان که به رب الارباب کافر شدند سکونت گزیند»: بهاءالله، آثار قلم اعلی، ج 1، لوح 97، ص 339.

-[18] «پس چرا ما نا مهربان باشیم؟ چرا بگوئیم این موسوی است، او عیسوی است، این محمّدی است، او بودائی است؟ اینها دخلی بما ندارد خداوند همه‌ی ما را خلق کرده و تکلیف ما است که به کلّ مهربان باشیم. امّا مسائل عقائد راجع به خدا است. او در روز قیامت، مکافات و مجازات دهد. خداوند ما را محتسب آنها قرار نداده»: عبدالبهاء، خطابات، ج 2، صص284-285.

-[19] «انتم یا احباء الله كونوا سحاب الفضل لمن آمن بالله و بآیاته و عذاب المحتوم لمن كفر بالله و كان من المشركین» یعنی: «ای احبای خدا، ابر فضل باشید برای آن که به خدا و آیاتش ایمان آورده، و عذاب حتمی باشید برای کسی که به خدا کافر شده و از مشرکان است»: بهاءالله، مجموعه الواح مبارکه، ص 216.

-[20] «اگر خدا نکرده شما دشمن داشته باشید او را دشمن نبینید دوست ببینید. به دوست چگونه لازم است معامله کردن بدشمن همان معامله را مجری دارید»: عبدالبهاء، خطابات، ج 1، ص 154 (به نقل از بهاءالله).

-[21] «كن کشعله النار علی اعدائی و كوثر البقأ لاحبائی» یعنی: «بر دشمنانم مانند شعله‌ی آتش باش و برای دوستانم كوثر بقا»: بهاءالله، ادعیه حضرت محبوب، لوح احمد.

-[22] «باید گوسفندان الهی با یکدیگر در کمال الفت باشند اگر یکی جدا شود او را بیاورند و همراه نمایند»: اشراق خاوری، پیام ملکوت، ص 44.

-[23] «راجع به احبائی که به واسطه غفلت و نادانی از تشکیلات اداری منفصل شوند سوال نموده بودید که آیا به محافل عمومی دعوت شوند یا خیر؟ فرمودند: دعوت آنان جایز نه و نسبت به کسانی که از جامعه امر منفصل شده‌اند آیا سلام و کلام با آنها جایز است یا نه؟ فرمودند اگر چنان چه انفصال روحانی است تکلم به هیچ وجه جائز نه»: شوقی، توقیعات مبارکه (سنه 102-109)، صص 94- 95.

[24]- «قد منعتم فی الکتاب عن الجدال و النّزاع و الضّرب و امثالها عمّا تحزن به الافئده و القلوب»: بهاءالله، اقدس، بند 148، ص 139.

-[25] گفتار شفاهی مرکز میثاق در جمع حاضران و مجاورین در حیفا از خاطرات میرزا عیسی اصفهانی دراگاهی، ص 18 (به نقل از عبدالبهاء).

[26]- «وقتی جمال مبارك از سلیمانیه تشریف آوردند یك روز توی كوچه تشریف می‌بردند با مرحوم آقا میرزا محمدقلی، یك شخص كباب فروش آهسته گفت: باز بابی‌ها آفتابی شدند! جمال مبارك به میرزا محمدقلی فرمودند: بزن توی دهنش! میرزا محمد قلی ریش او را گرفته توی سرش می‌زد»: مؤید، حبیب، ج 1، ص 266 (به نقل از عبدالبهاء) ؛ «روزی (عبدالبهاء) در بیرونی بیت مبارک در حیفا فرمودند «دستمالم را فراموش کردم». یک نفر از احبا که معروف باستاد محمد علی بنا بود باین مضمون عرض کرد: «چگونه میشود مظهر حق چیزی فراموش کند»؟ فورا یک سیلی باو زدند و فرمودند: «مردک! به یک دستمال فراموش کردن صد نفر را امتحان می کند.»: خلیل شهیدی، خاطرات خلیل شهیدی، ص 193؛ «...آنگاه (عبدالبهاء) با کمال وقار و قدرت نزدیکش تشریف بردند و چند کشیدی و سیلیهای محکم باو زدند ...»: خلیل شهیدی، خاطرات خلیل شهیدی، صص 224-225؛ «...بلند شد تا کفشش را به پا کند. تا عقب کرد یک سیلی محکمی به او زدم. خواستم یکی دیگر بزنم که فرار کرد....»: مؤید، خاطرات حبیب، ج 1، صص 416-417 (به نقل از عبدالبهاء)؛ ««گفتم قم (پاشو) و یک سیلی به گوشش زدم و از بالای عمارت بلند کرده به پایین انداختم»: گفتار شفاهی مرکز میثاق در جمع حاضران و مجاورین در حیفا از خاطرات میرزا عیسی اصفهانی دراگاهی، ص 20 (به نقل از عبدالبهاء)؛ «حضرت عبدالبهاء او را احضار فرمودند ... آنگاه در تحت تهدید و توبیخ و چند کشیدی قرار گرفت. پس از آنکه خارج شد، مجددا بلافاصله او را خواستند. پیش خود تصور کرده بود شاید ورق برگشته است ولی چنین نبود زیرا در حین ورود مره اخری (بار دیگر) اشد از ماقبل شروع فرمودند.»: خلیل شهیدی، خاطرات خلیل شهیدی، صص 253-254.




شما اینجا هستید: فهرست کتاب آواز دهل: پژوهشی در تعالیم منسوب به میرزاحسینعلی نوری معروف به بهاءالله »»» تعلیم سوم: دین باید سبب الفت و محبت باشد: بخوانیم و بیاندیشیم صص 167-174 

برای بازگشت به فهرست: اینجا را کلیک کنید.

برای دانلود کل کتاب به صورت پی دی اف: اینجا را کلیک کنید.

برای مطالعه قسمت بعدی اینجا را کلیک کنید:  تعلیم چهارم: دین باید مطابق علم و عقل باشد: دیدگاه نخست: آیا این تعلیم، تازگی دارد و پیش از اعلان بهاییان، شنیده نشده بود؟ صص 175-182

برای مطالعه قسمت قبلی اینجا را کلیک کنید:  تعلیم سوم: دین باید سبب الفت و محبت باشد: دیدگاه دوم: آیا بهاییان و در رأس آنها رهبران‌شان بر طبق این تعلیم رفتار نموده‌اند؟ صص 147-166 

  آئین بهایی، دیانت بهایی، تعاليم بهايي، بهائيت، بهاییت، بهایی پژوهی، بابیت، بابیه، شیخیه، بیانی، بابی، بابیان، بهاییان، ازلیان، ریمی، تعالیم دوازده گانه بهایی، تعالیم بهاییت، سید کاظم رشتی، سید علی محمد باب، علی محمد باب، سید باب، باب، میرزا حسین علی نوری، بهاء الله، حضرت محبوب، جمال مبارک، صبح ازل، عباس افندی، عبدالبهاء، شوقی، شوقیافندی، ولی امرالله، طاهره قرةالعین، روحیه ماکسول، زرین تاج، ملا محمد زرندی، چارلز میسون ریمی، ریمی، اشراق خاوری، فاضل مازندرانی، اسلمنت، محمد علی فیضی، ابوالفضل گلپایگانی، مهدی گلپایگانی، ابن الذئب، من یظهره الله، مسعود بسیطی، زهرا مرادی، آوازدهل، اقدس، ایقان، بدیع، بیان، مبین، خطابات، مکاتیب، کلمات مبارکه مکنونه، اشراقات، اقتدارات، الواح مبارکه، مفاوضات، کتاب عهدی، الواح وصایا، رساله سوال و جواب، پیام ملکوت، گنجینه حدود و احکام، اسرارالآثار، اشراقات، ادعیه حضرت محبوب، کشف الغطاء، آثار قلم اعلی، گلزار تعالیم بهایی، مطبوعات امری، احباء، احباءالله، احبای خدا، اغنام الله، اغنام الهی، اهل بها، حروف حی، ایادیان امرالله، تاریخچه بهاییت، بهایی پژوهی، تاریخ بدیع، تقویم بهایی، ایام هاء، طرد روحانی، طرد اداری، فرق ضاله، فرقه ضاله، توبه نامه باب، پیامبر عصر جدید، مظاهر ظهور الهی، مشرق الاذکار، محرومیت از تحصیل، همه بار یک دارید، سیاهان آفریقایی، سازمان تبیین، سازمان تشریع، حیفا،حقوق الله، بخوانیم و بیاندیشیم، تحرّي حقيقت، ترك تقاليد، وحدت عالم انساني، دين بايد سبب الفت و محبت باشد، تطابق دين با علم و عقل، ترك تعصبات، تعديل معيشت عمومي، بيت‌العدل، محكمه كبری، تعليم و تربيت عمومي، تربیت اجباري، وحدت لسان، وحدت زبان و خط، تساوي حقوق رجال و نساء، تساوی حقوق زنان و مردان، صلح عمومي، تحريم جنگ، جهان بشري محتاج نفثات روح القدس است، نفثات روح القدس، وحدت اساس ادیان، تعصب نژادی، تعصب جنسی،

 

نوشتن دیدگاه


تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

اطلاعات اضافی

Real Time Web Analytics